دیار قلم

دلنوشته های سید سروش غفاری

دلنوشته های سید سروش غفاری

دیار قلم

سید سروش غفاری
امیدوارم حس خوبی را منتقل کنم تا با لبخند خارج شوید و وقت شریفتان معطل نشود
نظر یادتون نره
www.telegram.me/diarghalam

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲۸ ارديبهشت ۹۵ , ۱۶:۳۷
    کلان
  • ۹ ارديبهشت ۹۵ , ۱۳:۲۲
    سبزی
  • ۷ ارديبهشت ۹۵ , ۱۶:۰۰
    گرما
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شاعرانه» ثبت شده است

شاعر آواره

 

شاعر شد و با شعر هایش در به در شد
وقتی که اشعارش برایت بی ثمر شد

 

ژولیده و بی حال و لنگان راه میرفت
یعنی که از احوال خود هم بی خبر شد

 

کام از لب خونین لیلایش طلب کرد
سهمش ز لب هایت کمی خون جگر شد
 
زخم سنان و دشنه هم بر سینه اش بود
یعنی برای زخم هایت او سپر شد

 

با نا امیدی بر لبانش جمله ای داشت
معشوق زیبا روی من هم کور و کر شد


07/06/95
#سروش_غفاری

@diarghalam

هدهد بی پر

 

باز هم شب شد و من و گوشی
باز هم اضطراب و خاموشی
باز هم سر به مرز بی هوشی
گوشه ی چشم من کمی تر شد
منم آن هدهدی که بی پر شد

 

پشت این صفحه ی پر از اعجاز
تا سحر هر دو چشم هایم باز
در خیالم پریدن و پرواز
گوش هایم به هر صدا کر شد
منم آن هدهدی که بی پر شد

 

عشق را بی صدا بغل کردم
دین و دل را به پاش حل کردم
کام او را پر از عسل کردم
گاز زد چهره ام مکدر شد
منم آن هدهدی که بی پر شد

 

شعر خواندم به شعر ها خندید
گریه کردم به اشک ها خندید
درد دیدم به درد ها خندید
حیف عمری که پیش او سر شد
منم آن هدهدی که بی پر شد

 

02/06/95
#سروش_غفاری


@diarghalam