به شمارش نفس هایم قسم
گاهی فقط دلم تنگ میشود
انگار بین تنگی دلم و نفس هایم رازیست
که هر دو با هم تنگ میشود
بغضی که راه گلویم را میبندد
سال ها در آغوش محبت میپروراندمش.
به شمارش نفس هایم قسم
گاهی فقط دلم تنگ میشود
انگار بین تنگی دلم و نفس هایم رازیست
که هر دو با هم تنگ میشود
بغضی که راه گلویم را میبندد
سال ها در آغوش محبت میپروراندمش.
گآهی فکر میکنم وقتی کسی نمیخواند برای که بنویسم. روی این حروف بی معنی ضربه بزنم و جملاتی را که از قلب تا مغزم و از مغز تا انگشتانم دیگر حسابی بی معنی شده را روی صفحه وب پهن کنم. چه چیز را ثابت کنم؟همه چیز در لحظه تمام میشود و من مریض گونه پیش را میگیرم که چه شده و هر روز از دنیا جوابی تکراری را میشنوم و حال دیگر میپذیرم راست میگوید. شاید گاهی فقط برای خودم مینویسم.