دیار قلم

دلنوشته های سید سروش غفاری

دلنوشته های سید سروش غفاری

دیار قلم

سید سروش غفاری
امیدوارم حس خوبی را منتقل کنم تا با لبخند خارج شوید و وقت شریفتان معطل نشود
نظر یادتون نره
www.telegram.me/diarghalam

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲۸ ارديبهشت ۹۵ , ۱۶:۳۷
    کلان
  • ۹ ارديبهشت ۹۵ , ۱۳:۲۲
    سبزی
  • ۷ ارديبهشت ۹۵ , ۱۶:۰۰
    گرما
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

حساسیت

گاهی میتوانی در بالا کشیدن بینی از روی حساسیت، نزدیک به طلوع آفتاب عشق را پیدا کنی وقتی به خاطر می آوری آخرین بار که گریه کردی تجربه تلخ درگذشت شوهر خواهرت بود و از آن پس دیگر حس خالی شدن بعد از یک گریه اساسی را تجربه نکردی و حس بالا کشیدن بینی میتواند نزدیک ترین حالت به آن باشد.زیبایی ها گاهی میتواند بسیار کوچک باشد

زاغی

شب ها غزل نوشتم و تا صبح خواندمش

نفرین به من که ساده دلم را شکاندمش

 

من خود به راه پر خطر عشق پا زدم

پس قصه را به دست خود اینجا کشاندمش

 

وقتی که گرد و خاک شکستن به دل نشست

دل را به ضرب چوب، حسابی تکاندمش

 

منطق نمیشناخت دل عاشق ولی ببین

با چوب تر به کرسی منطق نشاندمش

  

حرفم تمام، قصه شعرم به سر رسید

زاغی دلش گرفت، به منزل رساندمش

 

#سروش_غفاری

4 اردیبهشت 95

خود نویس

نوشتن را بهانه میکنم تا روحم را پشت در های بسته ی دهانم حبس نکنم.

که درونم پر شود از زخم های روحی که تمام این سختی ها را با او طی کردم.

چه کنم که تنها قلمم مینویسد.

آب باریکه ی روحی که تشنه ی التیام دست نوازش محبوبیست

که عاشقش باشد.

قطره باران

زیر این باران
بارش این قطره های سرد
بی تردید
من خود را غم انگیز آدمی دل خون صدا کردم
صدا آمد 
صدایی از میان خیسی دستان باران خورده ام آمد
...

دل داده

گوشه ی تنهاییم

وقتی زانو هایم پیشانی ام را میبوسید

در اعماق وجودم

کنار نا کجا اباد خیالم

نوزادی دیدم

که از بدو تولد دل داده بود

از بدو تولد دل داده بودم